در مسیر زندگی

فرق نمی کنه که گودال آب کوچکی باشی یا دریا٫ زلال که باشی آسمان در تو پیداست.

در مسیر زندگی

فرق نمی کنه که گودال آب کوچکی باشی یا دریا٫ زلال که باشی آسمان در تو پیداست.

دلم نیست!!

سلام 

مدتهاست عماد نوشت نداشتیم... 

خوب این عماد جان ما با رفتن به مدرسه دیگه زیاد خانه نیست و وقتی برمیگرده نهارشو می خوره و بعدش اگه خدا قسمت کنه که در اکثر مواقع نمی کند کمی چرت می زنه و بعدش هم دیدن سی دی و بازیهای کامپیوتری وقتشو پر می کنه شبها هم که باید زود بخوابه تا صبح  به موقع بیدار بشه. 

روزهای اول که می رفت مدرسه مدام از سخت بودن درس زبان انگلیسی شاکی بود اما الان میگه فقط کلاسهای زبان را دوست داره هر روز دو تا ۴۵ دقیقه زبان دارن . 

هفته قبل که رفته بودم مدرسه دنبالش معلم زبانشون گفت:عماد واقعا پسر خوبیه و همه سوالات را جواب میده و معلومه بچه درس خونی می شه .حتی لازم نیست تو خانه باهاش کار کنین تو مدرسه یاد میگیره....من اون روز حس خوبی داشتم حس میکردم می تونم پرواز کنم حس میکردم دیگهاز بابت  آینده بچه ام خیالم راحته... 

دیروز هم یکی دیگه از معلم ها کلی ازش تعریف کرد سر کلاس خیلی مودبه٬شیطونی نمی کنه و... 

اما تنها مشکل عماد اینه که تو ورزش بیشتر مواقع آخر می شه. 

دیروز می گفت :چرا مامان من زورم به همه بچه ها نمی رسه و گاهی منو اذیت می کنن . 

شرمنده منم زیاد زور نداشتم یادمه یک ستون فلزی خانه عموم بود و همه بچه ها ازش می رفتن بالا و تو کوچه را نگاه میکردن اما من هیچ وقت نتونستم از این ستون بالا برم و برام یک آرزوی دست نیافتنی بود البته یک مترو خرده ای را می رفتم اما دیگه بیشتر نه.. 

باباشم که دیگه ... 

تصمیم گرفتم تابستان حتما یک کلاس رزمی ثبت نامش کنم. 

 

عماد:مامان من امروز تو مسابقه سوم شدم 

من:چه خوب آفرین 

عماد:ما سه نفر بودیم من سوم شدم 

من: 

عماد:مامان بعد که همه با هم مسابقه دادیم من آخر شدم. 

من:از خنده کف زمین 

عماد:برای چی می خندی (طفلک بچه ام) 

 

هنوز براش سرویس نگرفتم یعنی دلم نمی یاد ..دلم می خواد هر روز صبح خودم برسونمش و مواظبش باشم . 

اما وقتی هوا سرد بشه و اینجا که گاهی نیم متر برف میاد چیکار کنم؟!! 

خوب نمی فرستمش مدرسه..البته در چنین روزهایی مدرسه ها را تعطیل می کنن. 

بیشتر مواقع تو مدرسه هواشو دارم البته میدونم کارم اشتباه است اما چه می شود کرد مادرم دیگه...مثلا هر کی اذیتش کنه من فردا حتما بهش تذکر میدم یا به معلمشون میگم. 

 

 

پ ن:پدر و مادر همسر دیروز رفتن زیارت خانه خدا و حدود یک ماهی نیستن ...فکر کنم دل منو هم با خودشون بردن آخه از دیروز تا حالا هر چی دنبالش میگردم نیستش... 

خدایا دل من آمده در خانه ات لطفا نگاهش کن. 

خدایا منو دریاب 

این بنده خسته ات را دریاب

نظرات 33 + ارسال نظر
مریم دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:42 ب.ظ

راستی الهی خدا قسمت کنه بری مکه عزیزم
البته اگر هنوز نرفتی ..

هنوز که نرفتم
انشاالله

مریم دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:44 ب.ظ

الهی
عزیزم
قربونش بره خاله
خدا حفظش کنه
ممنونم از همه ی انرژی های مثبتت
مرسی که گاهی یادم می ندازی که خوشبختم
اس م استم خیلی قشنگ بود
ممنون از نوشته های خوشکلت گلم
چه ایده ی خوبیه منم از این به بعد سروش نوشت می ذارم
خوبه بعد یادمون میاد بچه ها چقدر شیرین بودند
منم از خاطره ی عماد جون کلی خندیدم
خدا برات خوب و سالم و عزیز حفظش کنه گلم
روی ماه خودن و عماد خوشکلتو می بوسم
مریم

ممنون عزیزم
پس لطفا دیگه یادت نره خوب
قبلا هم گفتی ولی تنبلی کردی
ممنون عزیزم

سولماز دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:59 ب.ظ http://khateratsolmaz.blogsky.com

سلام. وبلاگت قشنگه . خوشم می آد وقتی می خونمش. از عماد همیشه بنویس لطفاً

سلام
شما لطف دارین
حتما

دکتر نفیس دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:02 ب.ظ http://drnafis.blogfa.com

ای جااان! سوم شدنش رو!

آره دیگه کلی برای این سوم شدن زحمت کشیده

دیادیا بوریا دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:42 ب.ظ http://verach.blogfa.com

خیلی با حاله این عماد خان شما...منم پسرم فکر کنم که مثل عماد باشه چون تو مهد کودک وقتی اسمش رو نوشتیم خاله گروه که دیدتش گفت چرا این کوچولو تو گروه سه ساله هاست
من: خوب سه سالشه!
معلم:اها من فکر کردم که دوسالشه یا کمتر
من:
ولی در شیطونی دست همه رو از پشت بسته

ممنون
این پسر ما تو خانه حسابی شیطونه اما تو مدرسه حسابی سر به راه است

یک دانشجوی اقتصادی دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:54 ب.ظ

سلام...
پی نوشت جالب بوئ بسی...
از اخر اول شدنم صفایی دارد...

سلام
حتما شما هم تجربه کردین از آخر اول شدن را که می گین صفایی داره

خودنویس سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:49 ق.ظ http://www.jamedadiyeman.blogfa.com

من عاشق این عماد نوشت هام برای اینها میا اینجا گاهی تازه باباش ضعیف بود شد دکتر این عماد خان چی میخواد بشه؟

ممنون
آره دیگه فکر کنم دکتر بشه بهتر باشه زیاد زور و بازو نمی خواد

من(رها)! سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:16 ق.ظ http://nemidoooonaam.blogfa.com/

البته من هنوز بچم و این چیزا رو نمی دونم ولی فکر نمی کنین این که به بچه ها تذکر می دید کار درستی نباشه عماد پسره و باید بتونه خودش از پس کاراش بر بیاد...
این اذیت کردن ها هم عادیه و بچه ها همینطورین...
کلاس رزمی + شنا بهتره ها!

خوبه که هنوز بچه ای
من که خودم اعتراف کردم
آره همینطورن و کمی که بزرگتر بشن همه چیز درست می شه

یادداشتهای آدم برفی سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 03:55 ق.ظ http://emilyofnewmoon.blogfa.com

سلام
جالب بود
راستی عکس عماد در سمت راست دیده نمی شود

سلام
ممنون
چه بد ...

حامد سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:10 ب.ظ

سلام
خوبه این پستتون کلا عمادنوشت بود !
چه حس جالبی باید باشه وقتی یه نفر از بچه آدم جلوش تعریف کنه !(هوس کردم امتحانش کنم !!)
همین بعد از ظهرها به جای بازی کامپیوتری عماد رو بفرستید ورزش ، کامپیوتر هیچ فایده ای نداره !
ایشالله که قسمت خودتونم بشه !

سلام
تلافی چند پست قبل
حتما امتحان کنید خیلی می چسبه
بچه ام خسته می شه
تا خدا چه بخواهد

مژگان امینی سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:50 ب.ظ http://mozhganamini.persianblog.ir

سپهر هم یکی دوسال رفت کاراته (کلاس اول و دوم دبستان) بعد یک دفعه گفت دیگه نمی رم هر چی گفتیم برو دیگه نرفت ولی خیلی برایش خوب بود و حالا دیگه کم نمی آره.
راستی هنوز یوگا می ری؟

چه حیف که ادامه نداد
نه کو وقت ؟؟

علی راد سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:54 ب.ظ

سلام
یاد دوران کودکی خودم افتادم روز اول مدرسه یکی رو کتک زده بودم
کلاس رزمی عالیه براش توضیح بدین رشته ها رو تا خودش یکی رو انتخاب کنه
وای نیم متر برف من میمیرم برای برف
خوب آنی من دیگه با شما کار ندارم
اما عماد جون:
سلام رفیق
زورم به چه ها نمی رسه چیه؟! بزن به ساق پاشون نفله میشن قیافه ات نشون میده که خیلی تند و تیزی / سعی کن با چند نفر که اخلاقشون شبیه تو هست دوست بشی تا اینطور مواقع به کمکت بیان/ چند تا دفاع شخصی از بابایی یاد بگیر تمامه دیگه
فقط یادت باشه فقط برای دفاع کردن از خودت این کار ها رو بکن
بای

سلام
پس بجه شیطونی بودی حسابی
من زیاد سر رشته ندارم شما توضیح بدین
اما من خودم وشو را دوست دارم
نمیر یه سر پاشو بیا برف ندیده..
پس فعلا..
سلام
می رسه اما خوب رعایت می کنم
تند تیز هستم ممنون
با چند تایی دوست شدم قرار شد هر وقت کمک خواستم دست بزنم تا اونا بیان کمکم
بابام اصلا از اینکارها بلد نیست
باشه
مرامتو عشقه
بایییییییییی

×بانو! سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:36 ب.ظ http://delneveshteha-007.blogfa.com/

سلام آنی جونم
من کشته مرده ی این سوم شدن عماد شدم!!! ولی درست میشه عزیزم زیاد نگرانش نباش. اینجور بچه ها معمولاً بیشتر تلاش میکنن تا قوی باشن و بخاطر همین هم پشتکارشون بیشتر میشه و هم از نظر جسمی قوی میشن و علاقه مند به ورزش...
ایشالا مکه رفتن خودت عزیزم

سلامعزیزم
نگران نیستم میدونم به مرور درست می شه
به شدت به ورزشهای رزمی علاقه مند هستند ولی فقط تو خانه ازشون استفاده می کنه

نمی دونم شاید ....

مرجان سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:26 ب.ظ

ای جان
من قربونش برم
اما این خاطره رو گفته بودیاااا
آنی جون به نظرم اینکه بچه ها با هم دعوا بگیرن و مدام تذکر به بچه مقابل بدی دست نباشه.من خودم نسبت به خواهرزادم همینطور بودم.اما به مروز زمان اون بچه همون حس دفاع کمی هم که داشته از دست میده.چون میدونه کسی هست که همیشه ازش حمایت کنه.بهتره همون پنهانی به معلمشون بگین.طوری که خود عماد هم ندونه.



انشالله به سلامتی.سفرشون بیخطر و زیارتشون قبول و نائب زیاره همه باشن




الان من اعصاب ندارن از دست این مرکز کوفتی با این حق کشی ها.آقا ما رو انتخاب کردن به یه کار تحقیقاتی.یه آدمی گفت نه.این خانم دست و پای آمار ماست.آخه من هم مرکز خودم باشم.هم آمار شهرستان.بعد یه کار متنوع که پیش اومده چرا نباید برم.مگه آمار جز وظایف منه؟آنییییی بدم اومده از این حسودای بد بدو.خوب امتیاز داره دیگه

علیک سلام
من نگفته بودم همسر گفته بود
من برای کسانی نوشتم که اونجا را نمی خونن
من همیشه نیستم گاهی هستم
انشاالله ..قسمت شما هم بشه
پس اعصاب مصاب نداری
برو هر وقت عصابت آمد سر جاش بیا

نیما سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 03:06 ب.ظ

سلام
میبینم که....
اولن زیارت قبول از طرف ما بگین التماس دعا ..
بعدش عماد جونم حالش چطوره....
خواهر عماد رو چند روزی بفرست پیش خودم زود راش میندازم....الکی که نیست ما کلی کتک خور بودیم .
مرسی که به وبم سر زده بودی...اون چرت و پرتام رو هم خودم بلغور میکنم.....
یاد روزای مدرسه به خیر...نه سرویسی نه کلاسی ....ای بابا داغ دلمون تازه شد...
بیخیال میبینم که حالتون خوبه خوبه...همون توپ خودمون...

سلام
التماس دعا..گفتیم
خوبه ممنون
من که نمی خوام بچه ام کتک خور بشه
خوب بلغور می کنی
ما هم نه سرویس داشتیم نه کسی میومد دنبالمونو...
اما الان زمونه کلی تغییر کرده

پسر شیطون سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:44 ب.ظ http://narcist.blogfa.com

سلام، سلام.. . می بینم که رفتن . جاشون پیش چشممون سبز
عژیژ دلمه.. قربوونش برم من عماد قشنگم

سلامممم
ممنون چشم شما یا ما یا همه

دکتر بارانی چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:18 ق.ظ http://HEDIE66.blogfa

لپشو بکش چقدم صادقه ماشالا

آره در صداقتش شکی نیست

علی راد چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:09 ق.ظ

سلام بر رفیق شفیق آقا عماد گل
پس می رسه اما رعایت می کنی جای تامله
می خوام در مورد رشته های رزمی کمی برات توضیح بدم
برای دعواهای خیابونی(فقط برای دفاع):

تکواندو: یه ورزش کره ای هست هدف این رشته یادگیری حرکات "پا" در نهایت قدرت و سرعت هست یه چیزی تو مایه های هادی ساعی/پس حرکت دست به اون صورت نداره یعنی مشت نمی تونی بزنی

جودو: یه ورزش ژاپنی هست و بیشتر فنونش پرتابی هستن یعنی حریف رو میگیری پرتشون می کنی بغل ماماناشون/پس مشت و لگد نداریم تو این رشته و رشته ی سختیه

کاراته و کیوکوشین: هر دو ژاپنی هستن هدف کاراته یادگیری حرکات "دست وپا" در نهایت سرعت هست
هدف کیوکوشین یادگیری حرکات "دست وپا" در نهایت قدرت هست

ووشو: یه ورزش چینی هست هم مشت میزنی هم لگد و هم زیرگیری می کنی مثل کشتی!

کیک بوکسینگ: ژاپنیه/ رشته خودمه/ هم مشت داره هم لگد با زانو با آرنج هم میتونی ضربه بزنی گرفت حریف هم آزاده/ مناسب برای دعواهای خیابونی(البته فقط برای دفاع)
وجودتو عشق است رفیق
برای دفاع شخصی هم کتاب فراوونه یکی بخر و با بابایی تمرین کن با تمرین زیاد یاد می گیری مثلا وقتی یکی یقه ات رو گرفت خیلی راحت دستشو می پیچونی و...دفاع شخصی لازمه
خب با شما دیگه کار ندارم بایییییییییی

سلام آنی
چیزهایی که می دونستم رو نوشتم خوب براش توضیح بده می تونی سرچ کنی و... لطفا بی خیال کشتی و ژیمناستیک شوید
به نظرم کیک بوکسینگ رشته ی مناسبیه نگران آسیب دیدنش باش ولی غیر مستقیم مراقبش باش طوری که خودش متوجه نشه مثلا با مربیش صحبت کن و.... کلاه ساق بند و دستکش و ...همه رو مربی میگه که فراهم کنید برای مبارزه هم حتما دو نفر که از نظر قد و وزن تقریبا یکسان باشن رو فرا می خونه/ اعتماد به نفسش می ره بالا / روحیه جنگندگیش می ره بالا برای الان و آینده اش مناسبه /برای مبارزه با مشکلات زندگی / فرض کن با نامزدش رفت بیرون و یه از خدا بی خبری متلک بار خانمش کرد اون وقت کم نمی آره و...
یا علی

سلام علی
ممنون از اینکه این همه وقت گذاشتی
من خودم ووشو را خیلی دوست دارم دیگه یعنی چی؟یعنی پس عماد میره کلاس ووشو
اینکه از نامزدش دفاع کنه رو خیلی خوب امدی چون کسی هیچ وقت از ما دفاع نکرد

مریم چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:33 ق.ظ

سلام خوبی؟؟

سلام
ممنون
خوبم

متین بانو چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:48 ب.ظ

فکر کلاس رزمی هم ایده ی خوبیه ها... مطمئنم عماد جون از نظر بدنی و جسمی هم مثل ذهن و هوشش قویه فقط نیاز به یه جرقه داره که راه بیفته...اوهوم

شما لطف دارین عزیزم

پس جرقه را می زنیم هر چه بادا باد

احمد چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:28 ب.ظ http://liberty.blogsky.com

سلام آنی خانم

زبان؟ خیلی عالیه... مثل کامپیوتر از ضروریاته.
این هم خیلی مهمه که بچه‌ها ورزش کنن بخصوص رزمی. اعتماد به نفس رو فوق‌العاده زیاد می‌کنه و البته در کنارش اخلاق و ادب که اگه به مامانش بره عالیه.

معلومه که حسابی عاشق عماد کوچولو هستین.

همه‌ی آرزوهای خوب را برای شما و عماد عزیز دارم.

سلام
کلاس کامپیوتر هم دارن اما فعلا فقط روشن و خاموش کردنشو یادشون دادن
ممنون
بله عشق مادر به فرزند چیز تازه ای نیست
ممنون به همچنین

مرجان چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:29 ب.ظ

خوب چرا میزنی خوبببب
یادم رفت سلام بگم خوب
سلاممممممممممم
سلامممممممممم
صدتا سلامممممممممم
حالا یعنی برای من که وبلاگ آقای دکتر رو میخونم ننوشتیچرا خوب دیگه دوسم نداری؟حتی قد یه قناری؟
خوب من که کلا عصاب مصاب تعطیل یعنی دیگه نیام؟
من که جیک جیک میکنم واست بزارم برم؟

من کی زدم
سلام
هزارو سیصد تا سلام
من که نگفتم برای شما نیست
شما که حتما باید بخونی
دوست دارم
بیشتر ..
خوب تو هم بمون

لیوسا پنج‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:43 ق.ظ http://memorialist.blogsky.com

امیدوارم عماد همون طوری رشد کنه که شما دوست دارین. از همین الان مراقبش باشید و باهاش صمیمی بشید طوری که با وجود شما آسیب پذیری از جامعه واسش به صفر برسه.

ممنون دوست عزیز
حتما

مرجان پنج‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:26 ب.ظ

سلامممممممممم
ت و ل د م مبارککککککککککککککککککککککککککک

گفتم یاداوری کنم طفلی دقیقه نود نری دنبال کادو این چیزا.یه مقدار تا شب وقت داشته باشی عزیزم
زیاد خود تو زحمت ننداز.فقط خیلی خوشگل باشه کادو ها

سلاممممممممممممممممممممممممممممممممم
تولدتتتتتتتتتتتتتتتتتتت مبارککککککککککککککککککککککککککک
وااااااااااااااااااااااااااااااا
من دیر رسیدم
حتما الان همه کیک ها را خوردین؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خیلی خوشگله
کجا الان بفرستم؟!!!

زندگی جاریست.... پنج‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 08:48 ب.ظ http://parvazz.wordpress.com/

سلاااااااااااااام
آخی .سوم شدن هم خوبه ها
ایشالا صحیح و سالم برن و برگردن و زیارتشون هم قبول باشه.خدا قسمت شما هم بکنه انشاالله

سلام
ممنون

زندگی جاریست... پنج‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:12 ب.ظ http://parvazz.wordpress.com/

راستی این علی آقا زیادی خطرناکه!!!کیک بوکسینگ و اینا!!!!!!!!

آره دیگه مواظب باشین

یک دانشجوی پزشکی جمعه 7 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:13 ب.ظ

سلام.خوب به نظرم تو یک رشته ورزشی که مورد علاقه اش هم هست ثبت نامش کنین
ایشالله به سلامت بر می گردن

سلام
حتما
ممنون

مرجان جمعه 7 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:30 ب.ظ

سلامممم
ممیسیییی
اصلا از دوری شما خودمم هنوز کیک نخوردم!
دست شما از بابت کادو درد نکنه.نگهش دار هر وقت میبینیش یاد من بیفتی فقط شب کابوس نبینی!

سلامممم
قابلی نداشت
اشکال نداره ما اجازه میدیم کیک بخور
حالا هر شب کابوس می بینم

دکتر بارانی شنبه 8 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:27 ب.ظ http://HEDIE66.blogfa

سلام آنی جون.. حالا من چطور خصوصی بزارم واست؟؟

سلام دکتر جان
آمدم تو وبلاگت کامنت بذارم اما باز نشد
ظاهرا باز بلاگ فا قاط زده
من نظرات خصوصی را تایید نمی کنم
فقط کافیه بنویسی خصوصی
حواسم هست

مریم (سقف) شنبه 8 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:37 ب.ظ

سلام آنی جون
عزیزم من خوبم
نوشتم اما دیر
که این مطالب مربوط به سال ۸۲ هست عزیزم
نگران نشو
یه تجدید خاطره است همین
اون تصادف سال ۸۲ اتفاق افتاده
الانم من سالم و سر حال الهی شکر
در خدمت شمام

سلام مریم خانم
خدا را شکر
چرا؟؟؟الان دیگه نیستم
خدا را شکر که هر چی بود به خیر گذشت
زنده باشی عزیزمو سالم و سرحال

مژگان امینی دوشنبه 10 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:14 ب.ظ http://mozhganamini.persianblog.ir

خستگی ات رفع شد؟
سعی کن وقت پیدا کنی .چرا نمی ذاری عماد بیشتر در کلاس بماند ؟ یه کمی از خودت جدایش کن تا بتوانی برای خودت هم وقت داشته باشی.مادر خسته بهتر است یا مادر شاداب؟

ممنون
مادر همه جورش خوبه

نیما دوشنبه 10 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:48 ب.ظ

سام علیک خواهر آنی...
میبینم که...همه جا ساکته و اوضاع آروم...
میبینم که کم پیدا شدین
میبینم که....نه طوری نیست راحت باشین چیزی نمیبینم...
میبینم که...

سلام
آرامش
شلوغ است سرمان
راحت باش بگو اگه چیزی می بینی

علی راد سه‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:17 ق.ظ

سلام
خب هرجور... البته یادت باشه آنی ووشو جنس چینیه هااااااااا
کسی از شما دفاع؟ خب حتما ناجوانمردی پیدا نشد که متلک بارتون کنه دقت کن آنی تا ناجوانمرد نباشه جوانمردی ظاهر نمیشه چی گفتم
عماد جون رو ببوسین و پیشاپیش از طرف من عید غدیر رو بهشون تبریک بگین البته خیلی پیشاپیشه
التماس دعا

سلام
حالا که چینی ها بازار جهان را در دست دارن
ناجوانمرد بوده متلک هم بارمان شد
اما فهمیدیم این گلیمی است که خودمان باید از آب بکشیم
چشمبازم چشم
محتاجیم به دعا دوستان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد