در مسیر زندگی

فرق نمی کنه که گودال آب کوچکی باشی یا دریا٫ زلال که باشی آسمان در تو پیداست.

در مسیر زندگی

فرق نمی کنه که گودال آب کوچکی باشی یا دریا٫ زلال که باشی آسمان در تو پیداست.

بیتو بسر نمی شود

هنوز باورم نمیشود که تو رفته ای

هنوز مات رفتنت هستم

هنوز منتظرم تا از این خواب و کابوس بی پایان بیدار شوم و صدای تو را بشنوم.

کاش می شد زمان را به عقب برگرداند

کاش می شد قصه را جور دیگر نوشت

کاش می شد ....

از همه دوستان عزیز که همراهی کردند کامنت گذاشتن و...بی نهایت سپاسگزارم

یکی از دوستان زحمت کشیدن و شعری گفتن که در ادامه می خوانید

با این شعر کلی اشک ریختم و امیدوارم واقعا همینطور باشه که این دوست در شعر گفتن..


                                           *****************


سلام خاله من اومدم!در و به روم وا میکنی؟
بازم مثل اون قدیما با من مدارا میکنی؟

سلام خاله من اومدم!بخند ،غما رو رها کن
فکر نکنی دورم ازت،منو تو قلبت صدا کن

سلام خاله من اومدم!بگم که پیشتم هنوز
لحظه به لحظه غرقتم،عاشق کیشِتم هنوز

سلام خاله من اومدم!پاک کنم اشکای تو رو
گلم،امیدت اومده بشکنه پای غصه رو

مگه میشه کسی بره پیش خدای مهربون
نگا تو چشماش بکنه صد بار دیگه نشه جوون؟

مگه میشه لب کسی ترک بخوره از دعا
اون موقع خدا نزنه با اون لبا اونو صدا؟

مگه میشه چشم مامان بارون بباره از وفا
امیدش تشنه بمونه توی بیابون صفا؟

مگه میشه اشک خاله جاری باشه مثل یه رود
اونوقت زمین امیدش نداشته باشه هیچی سود؟

خاله،من اومدم بگم غصه که خوردن نداره
هر کسی رفت پیش خدا ربطی به مردن نداره

هر کجا که نگا کنی چشمامو اونجا میبینی
عسل جونو بغل کنی یه بوسه از من میچینی

حالا دیگه امید تو به همه جا سر میزنه
همین الان تو دلته پشت دره در میزنه

خاله جونم گریه نکن دلم واست شور میزنه
عماد دلش خنده میخواد اینجوری مور مور میزنه

بیا به احترام من لبخند بزن روی همه
گلای روی عزیزات محتاج مهر شبنمه

دست سپیده واسه تو از قول من مینویسه
چشمای دوست عزیزت فردا خانم واست خیسه

بخند که خنده های تو روح منو شاد میکنه
امید تو بیوفا نیس،هر روز تو رو یاد میکنه




نظرات 29 + ارسال نظر
پزشک طرحی جمعه 8 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:30 ق.ظ http://www.pezeshketarhi.blogfa.com

سلام آنی عزیزم.
بازم تسلیت ، تسلیت ، تسلیت...

سپید جمعه 8 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:59 ق.ظ

چقدر قشنگ بود
واقعا زبونم قاصر از اینکه حرفی بزنم

یک معلم جمعه 8 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:14 ق.ظ http://jafari58.blogfa.com/

با این شعر که دل آدم کباب می شه ما هم باهات همدردیم آنی جون خدا رحمتش کنه و به شما صبر بده

آسیه جمعه 8 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:33 ب.ظ

سلام آنی خانم
از خدا میخوام بهتون صبر بده ایشالا دیگه غم نبینین آرزو میکنم زندگی شادی در کنار خانواده داشته باشین

عسل جمعه 8 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 04:18 ب.ظ http://injamadresenist.persianblog.ir

تسلیت میگم عزیزم

وانی جمعه 8 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:42 ب.ظ

هر چند این شعر به شدت متاثرم کرد ولی باید باور کنیم که درسته و هر کسی که پیش خدا می ره جاش بهتر از ماست.. از عوض من از شاعر پر احساس این شعر تشکر کنین که مرهمی سروه برای امیدوار و امید دار شدن همه ی دل ها..

محبوبه شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:51 ب.ظ http://http://yaghootekabood2.mihanblog.com/

امیدوارم این روزهای غم و غصه به سرعت بگذره و روزهای شاد جاش رو بگیره

دکتر پرتقالی شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:32 ب.ظ http://dr-orange.blogfa.com

انی عزیز تسلیت میگم کاش میشد به عقب برگشت اما نمیشه. امیدوارم لحظات تلخ و سرد زودتر سپری بشه. صبور و قوی باش

محمدمحمد رضایی دوشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:46 ق.ظ http://sahar65sepideh60.blogfa.com

سلام آنی عزیز خواهر خوبم
امیدوارم خدا بهتون صبر بده.
در هر صورت ما انسانها هر چقدرم قوی باشیم در این شرایط نیاز به همدردی داریم.
بغض کردم وقتی وبلاگتونو خوندم.و برای تسلی دل شما و خانواده ی محترمتون اون شعر و گفتم .
انشاالله که دیگه غم نبینین!!!

الا یا ایها الساقی ادر کاسا وناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها

سلام
واقعا از لطف شما سپاسگزام
در زمانی که همدرد اندک است
باشد که ما همیشه شریک شادی شما باشیم

بهار دوشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:42 ب.ظ


خدا صبرتون بده...
روحش شاد و قرین رحمت الهی

×بانــو! چهارشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 04:43 ب.ظ http://x-banoo.blogfa.com/

وااااااااااااااای خدای من :(( ببخشید انقدر دیر تسلیت میگم آنی...
خدا بهتون صبر بده
چقدر سخته ای خداااا... :(((

هرمان پنج‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:30 ق.ظ http://www.sotedelan22.mihanblog.com

چقدر سخته
واقعا تسلیت می گم

Sana پنج‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:11 ق.ظ http://write-4you.blogfa.com

اشکها ریختم ...

پروانه پنج‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:56 ب.ظ http://bestmoments.blogfa.com

وای با خوندنش بغض کردم،خیلی قشنگ بود

سیدعلی پنج‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:52 ب.ظ

سلام داغ جوان مرگ واقعا سخته... تسلیت میگم
منم خاله ام سال هشتاد 26 ساله بود فوت شد هنوزم باور ندارم که رفته

محمد محمد رضایی جمعه 15 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 08:37 ق.ظ http://sahar65sepideh60.blogfa.com

سلام دوست مهربان
بازم روح امید سراغ من اومد
آخه من تنهام
جدی نگفتم! من با وجود اینکه تنهام اما با همه ی مردم دنیا زندگی میکنم و بهشون عشق می ورزم

فاش میگویم و از گفته ی خود دل شادم
بنده ی عشقمو از هر دوجهان آزادم

«صداقت»
جاری شده تو چشمام رود محبت تو
روحم شده پرِ نور از اون نجابت تو

باز اومدم بگم که لبریزم از سعادت
مامان جونم باور کن دارم باهات صداقت

اون وعده های آتیش خیاله و دروغه
عاشق بمون که اینجا مجنون سرش شلوغه

با من به سر نمیشه ،با عشق من به سر کن
چشماتو آروم ببند کمی با من سفر کن

ما هممون یه جزئی از مهربون خداییم
به یاد هم که باشیم از غصه ها جداییم

ببین خدا گرفته تلخیهارو از دلم
گلا رو بو کنی تو عطر قشنگ گلم

روز تولدم رو یادت بیار دوباره
خدا منو هدیه داد دونه ی عشق بکاره

به آسمون نگا کرد تا واسمون بباره
پس هممون از اونیم این که غصه نداره

منتظرم عزیزم واسم غزل بخونی
با شور و شوق وشادی؛تا خم نشه جوونی

منتظرم بگی که خدا، بازم تشکر
قربون عاشق کُشیت،قربون اون تبحّر

منتظرم که باشی برای من آبرو
بگی خدایا غمت هر چی باشه آرزو

منتظرم به عماد یاد بدی عاشقی رو
ضمیمه کن به درسش پسوند صادقی رو
*******************************
مثل سپیده با عشق یاد منو بغل کن
بازم یه بوسه ی ناب فدای ناز عسل کن

امید همیشه هستش،اینو مردم میدونن
نام منو تو دنیا همه با ذوق می خونن

بازم میگم عزیزم لبریزم از سعادت
خاله جونم باور کن باهات دارم صداقت

باز هم سپاس از حس زیبایتان

م جمعه 15 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:07 ب.ظ

چه بد

محمد رضایی شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 08:21 ق.ظ

سلام مهربون خواهرم
با من به سر نمیشه، کمی بی معنا ست. قصدم این بود بنویسم :بدون من اگه به سر نمیشه با عشق من که همیشه زنده است به سر کن! پس به جای با اگه بی باشه بهتره
درود بر روح امید و همه ی رفتگان

[ بدون نام ] یکشنبه 17 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:34 ق.ظ

ما انسانها تا زمانی که در جسم زندانی هستیم محدودیم
وقتی روحمون از این قفس آزاد شد، دیگه آخرشه
البته نباید آرزو کنیم که بمیریم تا آزاد بشیم
باید زندگی کنیم تا آزاد بشیم
خیلی از آدما تو همین قفسم آزادند
امیدوارم شما جز این افراد باشین
خدا خودشو اینجوری ظاهر میکنه دیگه؛ظاهر میشه؛یه چشمک میزنه؛دوباره غیب میشه
او ما رو میبینه ،ولی ما زمانی می تونیم ببینیمش که..باچشم مسلح نگاه کنیم و فقط به در بسته نگاه نکنیم
پس امید همه جا هست!چون لبخند خداست

Maryam دوشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 03:33 ق.ظ http://soir.blogf.com

روحش قرین آرامش:(

فائزه چهارشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:42 ق.ظ http://http://harroze.blogfa.com/

خدا بیامرزدش همین رو میتونم بگم فقط

یک معلم پنج‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:25 ب.ظ http://jafari58.blogfa.com/

سلام آنی جون خوبی؟ می دونم روزهای سختی رو سپری می کنید امیدوارم خدا بهتون صبر بده

سوری پنج‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:43 ب.ظ

انی جونم

آنا چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:14 ب.ظ http://www.anna1359.persianblog.ir

سال ۷۷ حست رو درک کردم و با تمام وجودم کشیدم....
آنی جان تسلیت میگم...

امینی جمعه 29 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:05 ق.ظ http://mozhganamini.persianblog.ir

خدا به شما صبر بده و عماد و عسل را برایتان حفظ کند.

شیرین امیری جمعه 29 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:56 ق.ظ

انی عزیز دراین که این رنج بی حساب رو پایانی نیست شک نکنید
ولی به عسل و عماد بیشترفکر کنید..
همه کودکی من با گریه های مادرم درعزای برادرش گذشت اینقدر که صدای گریه اش تو حافظه ام ثبت شده بود..مثل صدای شیون زنی دردوردست هرازگاهی وحشتزده ازصدای گریه اش بیدار میشدم و کنارش میرفتم و میدیدم مادر خوابه و من دچار توهم گریه های اون شدم

فردا جمعه 5 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 08:35 ب.ظ

....
(حرفی نمیشه گفت فقط بدون به یادتیم و درک می کنیم...)

ممنون عزیزم

مرجان-رشت جمعه 5 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 11:35 ب.ظ

سلام آنی عزیزم
برات پیام تسلیت گذاشته بودم.نمیدونم رسید یا نه.دوباره اومدم صفحه ت.دوباره این متن رو خوندم.نمیدونم چی باید بگم چون درد بزرگی هست و فقط از خدا براتون صبر میخوام.به خدا ندیده و نشناخته نوشته ت رو میخونم بغضم میگیره.
بیشتر از این نمیدونم چی باید بگم

سلام عزیزم
آره عزیزم رسید
ممنون کاش ایمیلتو گذاشته بودی
چطوری می شه باهات در ارتباط باشم

زینب دوشنبه 8 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 06:54 ب.ظ http://zeynab1988,blgfa.com

درود عزیزم تسلیت میگم ببخش دیر شد چند وقت نتونستم به وبلاگم سر بزنم انشاالله غم آخرت باشه و خدا بهتون صبر بده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد