چند سال پیش دفتر خاطراتمان را به یکی از دوستان دادیم تا خطی به یادگاری در آن بنگارد تا آن هنگام که جدایی بین ما فاصله انداخت به این دفتر نگاه کنیم و همدیگر را به یاد بیاوریم( وحال می اندیشیم که مدت زمان طولانیست که از بیشتر آنها بی خبریم ).
این دوست شفیق ما چنین نوشتند :
اگر از تنهایی میترسید ازدواج نکنید .
وای که در دل چقدر به این جمله خندیدیم ما فقط بخاطر این ازدواج میکنیم که از تنهایی نجات پیدا کنیم وگرنه دلمان که درد نمی کند الکی کلی مسئولیت وهزار دنگ وفنگ دیگه را (خانواده همسر )را تحمل کنیم که تنها تر بشیم .
اما حالا بعد از کلی سال که میگذرد میفهمیم که او راست گفته وما چقدر خوش خیال بوده ایم
وحالا تنهاتر از همیشه ...
روزها دنبال یه لقمه نان ٬عصرها خواب نیم روزی وساعتها ول گشتن تو اینترنت ...
وبعد جعبه جادویی وچشم دوختن به آن اگردرس خواندن را حذف کنیم که خودش با این اوضاع واحوال خود به خود حذف میشود .
وشب ساعت ۱۲.۵شایدم دیرتر عجله برای خوابیدن تا صبح بیدار شویم ...
واگر شیفت باشند که امروز صبح میروند وفردا ظهر بر میگردند...
با این اوصاف آیا تنهاتر از قبل نیستیم ...
نمی دانیم چرا زندگی ها اینقدر ماشینی شده وما آدمها نیز بی شباهت به آدم آهنی ها نیستیم .
ونصیحت به دختران دم بخت اگه برای رهایی از تنهایی می خواهید ازدواج کنید اشتباهی بس بزرگ است وقتی ازدواج کنید که بدانید با این کار یک قدم به جلو بر داشته اید .چون راه برگشت وجود ندارد .
کلام آخر :الهی وسیلت به تو هم تویی؛اول تو بودی وآخر تویی ؛همه تویی وبس ؛باقی هوس .
الهی دانی که بی تو هیچکسم ٬دستم گیر که در تو رسم .
ردپا!!
بدون شرح
سلام
شعرهای که انتخاب کردین خیلی قشنگن.بازم از این شعرها بذارید
با شما موافقم چون من این شعرها را در مدت زمان نه چندان کوتاهی گلچین کرده ام مطمین باش بازم می نویسم .
12.30 شب دیرهست!!!(آیکون تشویش)من دیرتر از این حرفها می خوابم!
من که غریبی وتنهایی رو با هم دارم.
۱۲:۳۰مال وقتی که زود می خوابیم .البته موقعیت شما فرق می کنه منم که دانشجو بودم خیلی شبها تا ۴و۵ صبح بیدار می موندم .
ما هم غریبی را تجربه کردیم همراه با تنهایی خیلی خیلی سخته خدا خودش کمکتان کند زودتر از غریبی نجات پیدا کنید .
نکته لطیف و قابل تاملی رو دوست شفیقتون مکتوب فرموده بودند...
بله حتما همینطور است اگه یه سر به وبلاگ ایشون بزنید ونظرات را بخونید متوجه نکته اش می شید
دقیقا گل گفتی موافقم
ازدواج=تنهایی
درکت میکنم خصوصا همسرت هم پزشک باشه دیگه بدتر
تنهایم اما با همه هستم.....یاری ندارم اما یاری دارم که یار همه بیاران است......اری من خدا را دارم که رازونیاز شبانه ام است.....
ما هم همین طور فکر می کنیم
از موقعی که ازدواجیدیم کسی را دور و برمان ندیدیم
آی خندیدیم آی خندیدیم
سلام عزیزم .... ببخشید سرم شلوغه ... کارام زیاد شده ... در مورد کاریکاتوره هم حتما جمع بندی کلی رو میذارم ....
سلام
من آپم و بی صبرانه منتظر نظر شما
موفق باشید
آمدم نظر گذاشتم اما ننوشت که ارسال شد نمی دونم حالا ارسال شده یا نه ؟
ولی من مخالفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
این خود ماهاییم که باعث تنهایی همدیگر میشیم نه ازدواج
پس من اعتراف می کنم تنهام وباعث آن خودم هستم .حالا راه چاره چیست ؟تو اقتصاد برای تنهایی آدمها هم راه حلی پیدا میشه؟
سلام
به نظرم شما وقت دچار روزمرگی شدید همین و بس.
در ضمن حضور شما باعث افتخار بود.
تقدیم شد به آن شرلی