در مسیر زندگی

فرق نمی کنه که گودال آب کوچکی باشی یا دریا٫ زلال که باشی آسمان در تو پیداست.

در مسیر زندگی

فرق نمی کنه که گودال آب کوچکی باشی یا دریا٫ زلال که باشی آسمان در تو پیداست.

زن کامل

بعد از اینکه چند جلسه همدیگه رو می بینم بهش یه کتاب پیشنهاد میدم و اونم برای جبران یک کتاب برام میاره 

کتاب زن کامل نویسنده مارابل مورگان...  

خانم ها...

خورشید تابان باشیدیعنی بدون هیچ چشم داشتی فقط بتابید و گرمی ببخشید. 

او را همانگون که هست بپذیرید. 

غر زدن ممنوع. 

یک زن کامل کسی است که نیاز همسرش را فراهم آورد و این نیازها در خوراک.رابطه ج.سی و ورزش خلاصه می گردد.!!! 

زن کامل سعی می کند که شوهرش از پذیرشی بی قید و شرط برخوردار گردد.!! 

نه گفتن ممنوع. 

او را تحسین کنید.!! 

ستایش قهرمان.!! 

با او سازگار باشید.!! 

با او مخالفت نکنید.!! 

 ناسپاسی ممنوع.!! 

و....................... 

دلم می خواد بدونم اگه قرار بود کتاب مرد کامل چاپ بشه( شاید هم شده  و ما بی خبریم ) و اگر نشده آقایون زودتر اقدام کنن ببینیم دیگه چیزی باقی مونده که آقایون انجام بدن. 

ظاهرا خانم ها باید تابع و سپاسگزار آقایون باشند و جیک هم نزنن. 

به یکی از مثال های کتاب توجه کنید 

خانم عروسی دوستش بوده اما آقا دوست دارن  برن به بازی فوتبال و از خانم هم می خوان که باهاشون برن بازی فوتبال . خانم برای اینکه نقش زن کامل را به خوبی ایفا کند به دنبال همسر راه میوفته و به عروسی دوستش نمیره.!!! 

به نظر من زن و مردی کامل کسانی هستن که به خواسته های هم احترام بگذارند. 

زن به عروسی دوستش برود و مرد به بازی فوتبال 

اینکه یکی بخاطر دیگری از خواسته اش بگذرد کامل بودن یک طرف است نه دو طرف . 

گاهی ما خانم ها اینقدر در گذشت و ایثار زیاده روی می کنیم که کم کم تبدیل به یک وظیفه برایمان می شود.خانم هایی را دیدم که حتی رنگ فیش حقوقی خود را نمی بینند و از نظر شوهرانشون اونها وظیفه دارن پول هایشان را تحویل بدن زیرا این یک وظیفه است. 

  

این کتاب نکات خوبی دارد اما من به طور کامل با همه مطالبش موافق نیستم.بخوانیدش و نظرتان را بگویید.شاید کتاب زن و مردکامل را خودم بنویسیم. 

 

دنیا بدون مردها

خواهرم زنگ زده بیا بریم پارک بانوان 

مدتهاست اسمش را شنیدم اما تا حالا نرفتم. 

منو خواهرام با مامان و بچه ها راهی پارک بانوان می شیم دیگه لازم نیست هی منت این مردها را بکشیم تا دنبالمون بیان با کلی فیس هم میگویم مردها را راه نمیدهند. 

جلوی در ورودی یک نگهبان هست و همه را سر شماری می کند تا مبادا از آقایون کسی وارد محوطه ممنوعه بشه. 

محوطه بسیار خلوت و ساکت می باشد. 

یه جورایی آدمو می بره تو رویا 

خانم ها بی روسری نشسته اند و بعضی در حال دویدن و دوچرخه سواری هستن 

ما هم گوشه ای می نشینیم. 

نگاهی به اطراف می اندازم و می گویم:دنیا بدون مردها چه صفایی داره.. 

همه تایید می کنن جز مامان..میگه حالا بذار یه نیم ساعتی بگذره..طاقت نمیارین .

یک اتاق وسط این پارک بانوان است که روی شیشه هاش کلی روزنامه چسبوندن 

بالاش هم نوشته مدیریت پارک... 

در قسمت مدیریت باز می شه و یک آقا میاد بیرون ..ما همه حیرت زده پس این اینجا چیکار می کنه؟؟؟ 

یه تابی می خوره و دوباره میره تو اتاقش...۱۰ دقیقه بعد دوباره میاد بیرون 

خانم ها همچنان بی حجاب نشسته اند 

انگار این آقا وجود خارجی ندارد..شاید هم خواجه محرم پارک باشد 

بعد از مدتها کمی تاب بازی می کنیم . 

سرسره وحشت سوار می شیم( البته وحشتی نداشت اما بخاطر وزن بالای ما چنان شتابی می گرفت که لحظه پایین امدن به شدت پرتاب می شدیم روی زمین )

خلاصه کلی خوش گذشت 

اما مجبوریم باز به واقعیت زندگی بر گردیم وبه زندگی در کنار مردها ادامه بدهیم . 

 

                                   ************************

 

                 فرا رسیدن ماه پر فیض و پرکت رمضان بر دوستان مبارک 

                                              التماس دعا