ما چند روزی نیستیم
عروسی پسر عمویمان دعوتیم از فردا حنا بندان ٬عروسی و...
حالا اگه شد میام زیاد خودتون را ناراحت نکنین
ای بابا گریه چرا زود میام
بای
به درخواست دوست عزیزمان که در پست قبلی تهدید کردن که اگه ما آپ نکنیم میرن معتاد میشن و همچنین دوست دیگرمان که اعتراض کردن آپ مان چقدر طولانی شده (وای شما چه دوستای خوبی هستین ممنون) .ما با سرعت تمام آپ کردیم .
عشق تنها آزادی در دنیاست ٬زیرا چنان روح را تعالی می بخشد که قوانین بشری و پدیده های طبیعی مسیر آن را تغییر نمی دهند .
محبوبم ٬اشک هایت را پاک کن !زیرا عشقی که چشمان ما را گشوده وما را خادم خویش ساخته ٬موهبت صبوری وشکیبایی را نیز به ما ارزانی می دارد .اشک هایت را پاک کن و آرام بگیر ٬زیرا ما با عشق میثاق بسته ایم و برای آن عشق است که رنج نداری ٬تلخی بی نوایی ودرد جدایی را تاب می آوریم .
هنگامی که عشق به شما اشارتی کرد از پی اش بروید
هر چند راهش سخت ونا هموار باشد .
هنگامی که با بالهایش شما را در بر می گیرد٬تسلیمش شوید٬گرچه ممکن است تیغ نهفته در میان بالهایش مجروحتان کند .
وقتی با شما سخن می گوید باورش کنید ٬
گر چه ممکن است صدایش رویاهاتان را پراکنده سازد ٬همام گونه که باد شمال باغ را بی بر می کند ...
بعد نوشت۱ :نویسنده مطلب بالا جبران خلیل است که ادامه هم داره اگه دوست داشتین بگبن تا بقیه اشو هم بنویسم .
بعد نوشت ۲:
بعد نوشت۳:چند شب پیش آقای همسر شیفت بودن ماتنها در خانه نصف شب از شدت تشنگی از خواب بیدار شدیم یه نگاه به ساعت دیواری انداختیم ساعت دو ونیم بود تعجب کردیم آخه ما ساعت یک ونیم خوابیده بودیم واحساس کردیم خیلی وقته خوابیدیم چه جوری حالا ساعت دو ونیمه رفتیم بیرون ساعت داخل سالن را نگاه کردیم بازم دو ونیم را نشان میداد پس ساعت تو اتاق درست بوده ٬رفتیم از آب سرد کن یک لیوان آب پر کردیم ونوش جان کردیم پیش خودمان گفتیم خوبه سحری را هم بخوریم وبخوابیم ...نه ولش کن ...در یخچال را باز کردیم ویه نگاه... شیرینی...نه ...میوه ...نه ..همون سحر یه چیزی می خوریم در یخچال را بستیم وبر گشتیم چقدر هوا روشنه چه شب مهتابی است .
وقتی به تختخواب برگشتیم یه نگاه به گوشیمان کردیم(هر وقت تنهاییم گوشیمان را زیر بالشت می گذاریم ومی خوابیم ) حالا حدس بزنید ساعت چند بود ...
شش و ده دقیقه ...
نتیجه گیری با شما ...
در پی دعوت دوست عزیزمان دکتر سارا که همیشه به ما لطف دارن وارد یک بازی جدید می شویم ودر همین جا از همه دوستان دعوت میکنم اگه دوست داشتن تو این بازی شرکت کنند .
با تشکر :آن شرلی
قهوه: ضد خواب
غرور: عاشقشم
مدرسه: خانه دوم
دفتر مدیر:انضباط
قرمهسبزی: خودم بپزم عالی
ریاضی:بی فایده ترین درس
آهنگ: هماهنگ
ماهرمضون: خلوص
استخر: یکبار با دیدن ..حالمان بهم خورد دیگر نرفتیم
آبگوشت: آبلیمو وسبزی خوردن
روزنامه: شیشه پاک کن قوی
کودکی: حسرت
قزوین: دلهره
دروغ: بده
لیسانس: یه بیکار دیگه
فوتبال: ۲۲آدم بیکار در پی یک توپ
قانون: چراغ قرمز
پرواز: پرم کوتاه وپروازم بلند است
اشک:سبکی
ازدواج: مسئولیت
وبلاگ: زندگی مجازی
شب: سکوت
زندگی: بیهودگی
عشق: واقعیت وجودی یک مادر
هلو: هلو هلو برو تو گلو
تحصیل: گامی به جلو
خارج: غربت ودلتنگی
خواب: نوعی از مرگ
پیتزا: پپرونی
اینترنت: وقت هدر دادن
مجلس:جمع دروغگویان
سال 88: پیری
کتاب: وقت نیست
کلم پلو: باقالی پلو
تقلب : دانشگاه
ایران :همه نام تو نام نامداران
ایرانسل : خوره پول
جومونگ : اوج بی ظرفیتی مردم
فمنیسم : ...
دریا:طوفان
از همه دوستان در این شب های قدر التماس دعا داریم .
یکی از تقاضاهای انسانهایی که اصلا مشکل ندارند اینست ٬خدایا دیگر به انتها رسیده ام دیگر از همه چیز اشباع شده ام ٬دیگرهیچ چیزی نمی تواند مرا به گریه انداخته یا ذره ای روی احساسم تاثیر گذاشته یا بخنداند.
خدایا از این همه خلاء وساکتی بی زارم ٬همه چیز به رنگ یکنواخت سپید و بی روح در آمده است خدایا آیا دیگر توجه ای به من نداری ٬خواهش میکنم کمی به من مشکل بده!
خدایا می خواهم بر زمین خورده سپس برخیزم تا بدانم که میتوانم از نیروی اندیشه ام استفاده کنم .
خدایا من بدون حضور مشکلات تبدیل به فسیل خواهم شد.
شعر
مسی به رنگ شفق بودم
زمانه سیه شدنم آموخت
در امید زدم یکعمر
نه در گشاد و نه پاسخ داد
در دگر زدنم آموخت
چراغ سرخ شقایق را
رفیق راه سفر کردم
به پیشواز سحر رفتم
سحر نیامدنم آموخت
کنون هوای سفر در سر
نشسته حلقه صفت بر در ٬
بهیچ سوی نمی رانم
حدیث خویش نمی دانم
خوشم به عقربه ساعت
که چیره می گذرد بر من
درون آیینه پیریست
که خیره می نگرد برمن
روزی تاجری ثروتمند یک قایق ماهیگیری کرایه کرد تا برای استراحت روزانه با آن به دریا برود .
خورشید می در خشید و مرد ثروتمند از ماهیگیر جوان وخوشحالی که قایق ماهیگیری اورا میان آب های بندر هدایت می کرد خوشش آمده بود .
تاجر ثروتمند گفت :جوان من می توانم رموز موفقیت را به تو یاد بدهم البته اگر با دقت گوش کنی .
ماهیگیر جوان در حالی که ماهی های صیدشده صبح را جمع می کرد ٬جواب داد :باشد .
تاجر با این که از برخورد معمولی ماهیگیر جوان کمی ناراحت شده بود به توضیحاتش ادامه داد.
پیش از هر چیز قیمت خود را دو برابر کن .تو قایق خوب وتمیزی داری و می دانی که ماهی ها در کجا بیشتر هستند .
ماهیگیر جوان که توجهش به خرچنگ کوچکی که در موج های روی ساحل بازی می کرد جلب شده بود جواب داد:چرا باید چنین کاری بکنم ؟
مرد تاجر احساس کرد در جواب مرد جوان عصبانیت موج می زند ٬گفت :چون با این کار می توانی قایق دوم وسوم خود را نیز خریداری کنی ودر نتیجه افراد بیشتری به تو مراجعه خواهند کرد و ماهی های بیشتری نیز صید خواهی کرد .
اگر سخت کار کنی در آمد کافی خواهی داشت تا تمام قایق های این منطقه را بخری .
ماهیگیر جوان در حالی که به پشت می خوابید تا آخرین اشعه های ملایم آفتاب بعد ظهر را جذب کند پرسید :اما چرا باید چنین کاری بکنم ؟
مرد ثروتمند که دیگر عصبانی شده بود پاسخ داد :زیرا با این کار ثروتمند خواهی شد وسپس می توانی افرادی را استخدام کنی که این کار را برایت انجام دهند وخودت وقتت را با ماهیگیری واستراحت زیر نور آفتاب سپری کنی .
ماهیگیر جوان خردمندانه سری تکان داد و گفت :آه ٬عالی به نظر می رسد !
من حالا هم همین کار را می کنم .
پ.ن:آقای همسر اعتراض کرده اند که وبلاگت حال وهوای قبل خود را از دست داده است .قبلا بیشتر شعر می نوشتی ومطالبی از این دست اما الان همه چیز در این وبلاگ یافت می شود.
به نظر شما دوستان چه جوری بهتر این که همیشه یک جور باشه یا نه متنوع وقاطی پاطی ؟
ما در وبلاگ دیگرمان خاطراتمان را می نویسیم (دوران خوش )یه خاطره آبکی نوشتیم از بس آقای همسر گفت اون بیچاره را هم آپ کن اگه دوست داشتین بخونین ممنون.
ما از آقای همسر بخاطر این همه لطف ومهربانی صمیمانه تشکر می کنیم .
در ادامه مطلب قبل تصمیم گرفتیم این مطلب را بنویسیم شاید کمکی به بهبود روابط بین آقایون وخانمها بشود .و از جنگ ونزاعی که در پست قبل در گرفت کمی کاسته شود .
یکی از مواردی که همیشه گزبیان گیر دخترها وپسرها بوده است عدم درک تفاوتهای احساسی بین آنها می باشد.دخترها می خواهند بدانند که چرا مردهااینقدر سردند !واحساس توی مخشان نمیرود !...پسرها هم می خواهند بدانند که چرا دخترها منطقی تر نمیشوند وهمش با احساسات زندگی میکنند !...این مورد یک مبحث فوق العاده پیچیده روانشناسی میباشد .من برای قابل درک شدن آن مجبورشدم مسایل را ساده کنم امیدوارم که توانسته باشم با اینکار مفهوم علمی آن را برسانم ..(منظور از من ٬من نیستم نویسنده کتاب است)
اصل روانشناسی : زن ومرد از نظر بار احساسی دارای گرایشات وتفاوتهای مختلفی هستند . منحنی سینوسی احساسات در زنها و مردها تغییرات زیادی دارد وامکان مقایسه این دو با هم نیست!
مورد تفاوت در ظرف های احساسی آقایون و خانمهاست .این دو جنس از نظر بارهای احساسی دارای تفاوتهای زیادی هستند.خیلی از مواردی که زنها به عنوان یک افت تلقی می کننددر واقع تبدیل ظرفیتی میباشد .اگر بخواهیم بصورت ساده این مورد را برایتان توضیح دهیم باید بگوییم که زنها دارای یک ظرف بسیار بزرگ احساسی میباشند که البته سوراخ است !خودتون رو هلاک هم که بکنین هر چی توش بریزین پر نمیشه !برای زنها شوهر وعشق براحتی ۷۰درصد مسایل زندگی را تشکیل میده بنابراین عمرا نباید از زنها انتظار داشت که آرامش داشته باشند آنها یک بند نگران زندگیشان هستند چون شما خبر مرگتان مهمترین چیززندگی یک زن هستید(به خدا خود نویسنده اینجوری نوشته ما دخالت نکردیم )
این ظرف بزرگ سوراخ ٬در زندگی هر مردی هم اگر وجود داشت آن مرد را روی مسایل عاطفی حساس و زود رنج میکرد .شما اگر از دختری احساس او را بگیرید دیگر از وی چیزی باقی نمی ماند !بخاطر اینکه این ظرف بزرگ در زنها ٬حل کردن ۷۰٪نیازشان تنها توسط یک عامل است ...
توجه ...توجه ...در غیر اینصورت ظرف آنها اصلا پر نمی شود .
اما ...اما در مورد آقایون محترم مسئله فرق میکند .اگر از پسری احساسش را بگیری آب از آب تکان نمی خورد آنها اینقدر پوست کلفت هستند که در کمال پرویی ادامه حیات بدهند !!
دلیلش اینست که آنها دارای ظرفهای کوچک ولی متعددی هستند !این ظرفها بر عکس خانمها بسرعت پر میشوند وبسرعت خالی میگردند!
آقایون بطور ۲۴ساعته در گیر پر کردن این ظرفها هستند.ظرف عشق وقتی در آقایون پر میشود مرد شروع به پر کردن ظرف مثلا کار میکندوی دیگر بالای سر ظرف قبلی نمینشیند چون ظرف دیگری هم دارد .
نکته اینجاست که زنها چون دارای یک ظرف اونم بزرگ هستند همینطوری عنر عنر بالای ظرفشون مینشینند.چون این ظرف مهمترین ظرف آنان است وباید اول وهمواره این ظرف پر بشود ...مکافات از اینجا ناشی میشود چون آنها همین انتظار را از مردها دارند اشتباه اینست که آنها مردها را نیز مثل خود تصور می کنند.
در مردها یک ظرف مهم وجود ندارد بلکه همه ظرفها به یک اندازه مهم هستند مردها نمی توانند یک ظرف را به دیگری ترجیح بدهند.چون پر نشدن هر ظرف مساوی است با ناراحتی شدید عصبی در مردان.
هر گاه شماخانمها ظرف احساسی مرد را پر میکنید یعنی شما توانسته اید به بهترین نحو وظیفه یتان را به انجام برسانید ودر این هنگام به اصطلاح مرد باکش پر است و در نتیجه میرود سراغ سایر ظرفها ی خالی ...ولی متاسفانه خانمهافکر میکنن که اون دیگه دوستمون نداره !چون مثلا مثل قبل دورتون نمی گرده !!این یک طرز فکر غلط ومسموم است که تو کله اتون رفته .
شما باید این فاصله بین پر وخالی شدن ظرف ها را به خودتان اختصاص بدهید وکمی هم به خودتان برسید و بی علاقه گی تلقی نکنین و۲۵۰۰فکر چرت وپرت نیاد تو مغزتون
اینطور نیست کمی منطقی باشید .
یک اخطار کاملا جدی
خانمها به هیچ وجه نباید در نحوه پر وخالی شدن ظرفهای آقایون دستکاری یا فضولی کنید ...
مثلا خیلی احمقانه فکر نکنین که ظرف احساسات مرد رو کامل پر نکنید تا همیشه ریشش دست شما باشه!!بدونین با انجام این کار بچه گانه مرد فکر میکنه که شما توانایی این کار را ندارین ودر نتیجه :شما به سرعت مردتون را از دست میدین !!
به اصطلاح ساده تر باید بگم که در اینصورت برای شما :...بازی تمام است.
منبع :روابط زن ومرد
نویسندگان :دکتر گارنیه ٬پروفسور آندره بینه ٬دکتر ریموند ٬جودی راسل..
مترجم :دکتر رضا اعتمادی
مطلب را تا آخر بخون پشیمون نمی شی
چند روز پیش یه مطلب خوندم برام جالب بود گفتم شما هم بخونین شاید برای شما هم جالب باشه
خطر مرد بودن
رندولف نس ٬روانپزشک٬آن را تنها عامل مهم جمعیت شناسی در مرگ زود هنگام می نامد .چه چیزی را؟
خوب <مرد بودن را>!در حقیقت نس می گوید اگر روزی بتوان نرخ مرگ ومیر مردان وزنان را به یک اندازه کرد احتمالا روزی است که میتوان انواع سرطان ها را درمان نمود .
نس و همکارانش در بیست کشور جهان نرخ مرگ را بررسی کردن وبه این نتیجه رسیدند اگر مردان طول عمری چون زنان داشتند هر ساله ۳۷۵۰۰۰انسان از مرگ جان سالم به در می برد.
البته این موضوع تنها در میان انسانها نیست بلکه طی تحقیقی در باغ وحش شهر ساندیگو کالیفرنیا معلوم شده است تمام حیوانات مسن ماده هستن ودر ضمن ماده هایی که زاد و ولد نداشته اند از عمر بیشتری برخوردارند .
در فنلاند با بررسی ۳۷۵زن به این نتیجه رسیدند که تولد نوزاد پسر سی وچهار هفته از طول عمر زن می کاهد در حالی که تولد نوزاد دختر بیست وسه هفته به عمر مادر می افزاید .
محققان این مساله را به ترشح هورمون مردانه -تستوسترون -هنگام بارداری و اثرات بدتر زایمان زمان تولد نوزاد پسر وابسته می دانند .هورمون تستوسترون سرکوب کننده سیستم ایمنی بدن مادر وبه طور کلی افراد است .
دو محقق اسکاتلندی عامل دیگرمرگ ومیر بیشتر در مردان را انگل می دانند.
آنها معتقدندمردان به میزان بالایی گرفتار انگل می شوند آنها برای موجودات خون آشامی چون زالو ٬باکتری ها وخلاصه تمام موجودات گزنده جذاب هستند (چقدر این آقایون دوست داشتنی هستن ).
مورد دیگه کروموزومها هستند دختران دارای دو کروموزوم x بوده وپسرها دارای دو کروموزوم x و y هستندو کروموزوم دوم x در دختران هنگام ضعف وکاستی چون پشتیبان عمل می کند بدین ترتیب دخترها محافظی دارند که پسرها فاقد آن هستند (دلتون بسوزه).
در ضمن هورمون زنانه مراقب قلب،استخوان ،مغز و رگهای خونی در زنان است در حالی که تستوسترون از قدرت سیستم ایمنی مرد می کاهد.اما جنبه خوب هورمون مردانه در این است که بدن راسرشار از انرژی می کند وفرد با کمک آن می تواند یک ماموت پشمالو را از پای در آورد اما در روزگاری که ماموتی وجود ندارد این انرژی به چه صورتی درمی آید ؟
این انرژی صرف خشونت وتهاجم به شکل رانندگی با سرعت ورزش های گوناگون ودیگر رفتارهای مخاطره آمیز می شود .
مردها چهار برابر زن ها بر اثر خشونت وسه برابر زنان در اثر حوادث مختلف جان را از دست می دهند .نه نفر از ده نفر قاتل وهشت نفر از از ده قربانی مرد هستند.
تقریبا یک زن حدود یازده سال بیشتر از یک مرد در روسیه عمر می کند ولی در بیشتر کشورها تفاوت عمر زن ومرد بین 6تا8سال است .
چه باید کرد؟
آقایون باید زحمت بکشن ماشین زمانی اختراع کنن وبا آن به قرون وسطا برگردن .
خوب حال برتری با شماست زیرا در این دوره جدید ،شما در مقایسه با 57درصد مردان فقط 39درصد از زنان به 40سالگی می رسند زیرا بسیاری از زنان هنگام زایمان جان خود را از دست می دهند .
نویسنده:لورالی
مترجم :نادیا زکالوند
پ ن:حالا زیاد خودتون را ناراحت نکنین 6الی 8سال زیاد نیست حیف .