یه خاطره از این خرگوشه که مرد یادم امد
عسل مدام با گوشی من نشسته پو بازی میکنه و بهش میگه بگو عسل خانم ...بعد پو هم میگه عسل خانم .
خیلی دوست داره بهش بگی عسل خانم.
چند تا بازی دیگه هم عماد برام دانلود و نصب کرده که همه مثل پو حرف میزنی تکرار میکنن.
خلاصه روزی که این خرگوش وارد خانه ما شد عسل رفته نشسته روبروی قفس خرگوش و بهش میگه عسل خانم ...عسل خانم
و بعد هم عصبانی شد و میزد روی قفس و می گفت عسل خانم !!!
من اول تعجب کردم بعد متوجه شدم جریان چیه و از خنده غش زمین ...
یعنی انتظار داشت این خرگوش هم پشت سرش تکرار کنه و بگه عسل خانم ...
حیف شد مرد ...بعد هم، من چیز خورش نکردم ...این تصورات شما اشتباه است
خوب من خوبم
ممنون از دوستای خوبم که به من سر میزنن هر چند من به کسی سر نمی زنم .
ممنون از همه شما خوبان ...
عکس عسل هم ایشالا سر فرصت که همسر بیکار باشه بشینه برام آپلودشون کنه
اخی...عسل خانوممممممممممم
سلام من را به عسل خانم برسانید وحتما ببوسیدش
آقا عماد فراموش نشود سلام و بوس
هر چند که بچه ها از بوس خوششان نمی آید
برای گذاشتن عکس عسل لطفاً منتظر همسرتون نشینید. ایشون ما رو به شما ارجاع میدند برای دیدن عکس.
دلمون آب شد
حالا چیزخورشم کرده باشی راه دوری نمیره!!
باید به عنوان یه خانم تلاش کنیم آپلود کردن عکسها رو یاد بگیریم همین طور پارک دوبل!
الهی جیگرشو چند وقتشه عسل خانوم؟
خدا نگهدارش باشه
چه بامزه :)
ستاره ی سهیل شدیا!
آخـــــــــــــی عزیزم
* خوشحال شدم که دیدم نوشتی
سلام آنی خانم
من تازه با وبلگتون آشنا شدم
عیدو بهتون تبریک میگم
یه وقت فک نکنی ما منتظریم که بنویسیا!!! نه! اصلا! راحت باش!
مرسی عزیزم راحتیم
سلام انی جون
ای من به فدای این عسل خانم
سلام عزیزم
خدا نکنه
عسل دلم ، عسلم


سلام آنی خانم، من تا حالا نظر ننوشته بودم
دورادور هواتون رو داشتم. دلم برای نوشته هاتون تنگ شده. بوس