دیروز وقتی رفتم مهد دنبال عماد یه دختر کوچولوی تپل هم ایستاده بود کنار در داخلی مهد وقتی من عماد را صدا زدم اون دختر کوچولو گفت :من و عماد توی یک کلاسیم.
پرسیدم اسمت چیه :گفت یکتا .در ادامه هم گفت امروز توی مهد جشن تولد داشتیم .
گفتم: یکتا چند سالته؟گفت ۴سال
در همون موقع عماد هم آمد .به یکتا گفتم اما عماد ۵ سالشه باید به بزرگتر از خودت احترام بذاری باشه .با سر حرفمو تایید کرد .عماد هم یه کم خودشو گرفت و احساس بزرگی بهش دست داد و یه نیش خند کوچولو زد .
یکم که آمدیم اینطرف تر عماد می گه مامان یه بار که با یکتا دستامون را اندازه گرفتیم دستهای اون بزرگتر بود...!!!!
من تا حالا به این فکر نکرده بودم که دستاما اندازه بگیرم...
سلام.
همین اول کاری باید بگم که با خوندن این پست آخرت، فهمیدم که اصفهانی هستی. درسته؟
خوب. مگه ما آدم بزرگا دنبال نقاط برتریمون نسبت به دیگران نیستیم؟ وقتی مثلا از سیاست اطلاع داریم، سعی می کنیم بحث سیاسی کنیم، اگه از اقتصاد اطلاع داشته باشیم، بحث رو اقتصادی می کنیم.
بچه ها هم همینطورن. فقط چون هنوز علوم اکتسابیشون خیلی بالا نیست(نهایتا در حد یه شعر یا سوره حفظ کردنه)، به سراغ چیزایی میرن که از اول داشتن.
سلام
حالا از کجاش معلوم بود
نزدیک هست اما اصفهان نیست
شاید ...
یه سوال بپرسم؟
خداییش اگه مثلا عماد چهار ساله و یکتا پنج ساله بود، به عماد می گفتی "یکتا از تو بزرگتره و باید به بزرگترت احترام بذاری"؟
بپرس
من همیشه به عماد میگم به بزرگتر از خودش احترام بذاره اما تو اون شرایط نمی دنم احتمالا نه نمی گفتم...
حالا منم زیاد جدی نگفتم
در حقیقت خواستم عکس العمل یکتا را بررسی کنم
من همیشه حرفهای گیج کننده زیاد به بچه ها میگم و دوست دارم بدونم اونا چه برداشتی دارن
شما کتاب های روان شناسی که مربوط به امور تربیتی هستن زیاد خوندین؟ ؟
من علوم تربیتی خوندم البته با گرایش مدیریت
و مدتی هم مهد داشتم و کلی با بچه ها سر و کله می زدم
خداییش کلی چیز ازشون یاد گرفتم که تو تربیت عماد بی تاثیر نبود
سلام
من دستامو اندازه گرفتم هم اندازه دستهای مامانمه کوچکتر از دستهای بابام و داداشام
سلام
اما حالا که فکر می کنم می بینم دستهای من اندازه دست هیچکس نبود از همه کوچکتر و بی جون تر بودن
سلام خوبی؟
به عماد جان بگو دست منم کوچیکه
جدی میگم عزیزم
بعضی موقع بچه ها چه حرف هایی میزنن
ژسر خالم چند روز پیش اومده میگه من خواهرمو دوست ندارم سیاهه
خواهرش میگه چیگفتیییییییییییییییی؟
پسرخالم یه چیزی گفتم جو عوض شه پنجمه دبستتانه
من اپم دوست داشتی بیا در ضمن اول بیدم
سلام
مرسی
خوب این که بد نیست ظریف و قشنگه دیگه...
شما همیشه اولین
من همیشه به شما سر میزنم
شما هم عجب پسر خاله با حالی داری
بزرگی دست هر کس به اندازه بزرگی اندیشه ی اوست .
حالا این جمله از کی بود؟
بزرگی روح هر کس به اندازه بخشش دستهای اوست (اینم از من )
ها ها ها. . . .بالارخه ما هم بلد شدیم اول بشیم!
میگم شاید اینجوری عماد بهش بر بخوره تصمیم بگیره یه کن چاق شه تا دستاش بزرگتر بشن!
هه هه ...حالا زیاد هم امیدوار نباش
شما برای ما همیشه اولی
تو نظرات تاییدی هیچ وقت زیاد به اول بودن امیدوار نباش
خداییش خوراکش خیلی خیلی بهتر شده از بعد عملش
تقریبا یک کیلو اضافه کرده
قد دختره بلند تر از عماده؟
نه تقریبا هم قد بودن
البته تا سن 12 سالگی رشد دخترا بیشتر از پسرهاست و بعد از 12 سالگی این روند بر عکس می شه
به به!
عماد خان رفته تو کار اندازه
پس فردا قدشونو باهم مقایسه میکنن
بعدش میرن سراغ اصل و نسب
بعد تحقیق و انشا الله این دو کفتر عاشق به هم میرسن
وای چه رمانتیک!
خیلی زیادی رومانتیکش کردی
منم که می رفتم مهد کلی پسر اونجا بود که بعدا حتی قیافه هاشونم یادم رفت
اینا هم همینطور
معمولا" توی مهد دستاشونو روی کاغذ می گذارند و با مداد دورش خط می کشند و توی آن را رنگ می کنند. احتمال دارد آنجا هم این کار را کرده باشند . راستی من داشتم فکر می کردم چرا تا حالا لینکت نکرده بودم؟!
راستی چرا تا حالا لینکم نکردی :-(
شاید اینجوری باشه که شما گفتین بعدا دقیقتر می پرسم
سلام بر مادر و پسر وبلاگی
بهههههههههههههه میرعماد هم آره
خوشمان اومد ایول داشت
دست من که بزرگه. می چسبه برای یه کف گرگی
سلام بر مدیریت وبلاگی
ما هم خوشمان آمد
حالا هیچی بهتر از کف گرگی پیدا نکردی
مثلا برای کمک ،یا جای پارو ...
وای شوخی کردم ..
اون نظر بالایی را بخون دست بزرگ یعنی اندیشه بزرگ
خوشحال باش
سلامممممممممممممم
وای این بچه ها چه کارای باحالی می کنن!!!!
اخی قربونه این تریپای عماد برم من! که احساس بزرگی می کنه!
چقدر این بچه ها نازن!!!!
کاش من دوباره بچه می شدم!
خودت خوبی انی جووون؟
سلااااممممممممممممممم
چه دنیای با حالی دارن
من که دوست ندارم بچه بشم خیلی کتک خوردم از خواهر و برادرای بزرگتر اینم از خواص بچه آخری بودنه دیگه
سلام قربونت برم غزیزم همشو بردار
سلام
وای مرسی که اجازه دادین باشه از این به بعد همشو بر میدارم
salam!
elaaaaahi!hala ba chi andaze gerefte bud??
سلام
کف دستاشون وگذاشتن روی همدیگه و اندازه گرفتن به نقل قول از خودش
سلام آنی
ارهههههههههههههههههههههههههه ایول رضا.ق
و البته جمله زیبا و پرمغز شما:
بزرگی روح هر کس به اندازه بخشش دستهای اوست
مشت هر فردی اندازه قلبشه (این هم از من) البته قبلا بزرگان کشفیدنش یعنی بدیهه گویی نبید
ولی آنی من داشتم دنبال نظر رضا می گشتم همه رو همین طوری آدرس می دید
مثلا برای کمک ،یا جای پارو ...
وای شوخی کردم .. وای خندیدم
سلام علی
ایول
مگه جمله ما چش بود که اون شکلک را گذاشتی
وای چه جالب
اشکال نداره بخند اما ناراحت شو
سلام انی خانوم مهربون! خوبین؟ راستش منم تا حالا به این شیوه مقایسه فکر نکرده بودم!! برم تست کنم ببینم من بزرگترم یا مامانم!!!
سلام
مثل من
برو و بعدا جوابشو بگو ببینیم جواب تست چی بود ؟
خب دیگه
نه که خیلی زندگی مامان و بابام رمانتیک بود!!!!!
واسه همین عقده ای شدم!
والا زمان ما مهد کودک نبود آمادگی هم نرفتم
یه هو سر در آوردم دیدم کلاس اولم
الان 2 ترمه دارم میرم مهد کودک(دانشگاه!)
در مورد قالب هم چشم میسازیم
شما دستور بدید
یه کم توضیح بده ببینم چی میخوای
دو ستونه یه ستونه
زمینه سفید عکس عروسک و اینا
اصلاً عکس چیزی قشنگ داری برام بفرست
حتماً میسازم
با کمال میل
فعلاً بای
خوب میرفتی مهد هم زیاد فرقی نمی کرد این دانشگاهه با حالتره
فعلا صبر کن عجله نکن باید در موردش یکم فکر کنم
بای
در ضمن اون متنی رو که نوشتم مال خودم بود
در کل تموم شعرا و نوشته های پســرک . نت مال خودمه!
خوب بود
ای بابا نویسنده...شاعر ..
میگم
منو لینک میکنی؟؟؟؟
من لینکت کردم
پســـرک.نت
راستی قرار بود هر وقت اسم وبلاگتو عوض کردی لینکت کنم
باشه در اولین فرصت
سلام
واقعیتش نمی دونم چی بگم خودمو گذاشتم جای یکتا و می بینم مادر یکی از بچه ها اومده و میگه باید به پسر من که ازت بزرگتره احترام بذاری ...ولی این عماد خان شما مثل پسر ما ریزه میزه است انگار چون دختر دخترخاله بنده با ۱۰ ماه سن کمی مونده بود که پسر سه ساله ما رو ضربه فنی کنه ...
سلام
من فقط می خواستم عکس العمل یکتا را ببینم
جدی که نگفتم
حالا به این سید کوچولوی ما احترام بذارن ثواب داره....
فکر کنم دخترا از پسرا زبل ترن
اما پسر ما با همه کوچیکیش کلی حرکات رزمی بلده و همه را شوت می کنه کافیه یکم باهاش قاطی بشی دیگه در امان نیستی
اخییی قربونت برم!
من بچه اولم درک نمی کنم بچه اخر بودن چطوریه اما به نظرم باید خووب باشه!
ته تاقاری می شی دیگه
خدا نکنه عزیزم
می گم این وبلاگت چرا با من نمی سازه نظراتت باز نمی شه ؟!!!
بچه آخری بودن هم خوبه هم بد
اما فکر کنم خوبیهاش بیشتره
سلام آنی خانوم عزیزم
امتحانتون چطور شد؟ خوب شد که انشاالله.
زودی شعره رو بگین این آقای ربولی بدجوری روی دستتون بلند شدن ها !
سلام خانمم
آره دیگه جزوه زیر دستم ...بد نشد
اندکی صبر
باید حسش بیاد
سلام خوبید
خوشحالم از آشناییتون
سلام
به همچنین
سلام به من یه سر بزن پشیمون نمیشی
سلام
حتما
الان میام دکتر جان
سلام خواهر جون
میبینم که عماد بزنم به تخته عین دائیش که بنده باشم راه افتادن برانداز میکنن دختر .....آره دیگه
میبینم خواهر نبودیم و دلمون بسی براتون تنگ شده ولی خواهر من اومدم و در خدمتتون هستم
میبینم که.....
سلام برادر
نه برادر این دخترا هستن که پسر ما رو برانداز می کنن
حالا که دیگه دلت باز شد...
خوش امدی
ببین ...به جای این مدت هم که نبودی ببین
سلام
صبح آدینه ی شما بخیر
بخند اما ناراحت شو خانم شما رو به خدا زیر دیپلم حرف بزنید
موفق باشید
یا علی مددی
سلام
ظهر آدینه شما بخیر
مسخره میکنی ؟
این کجاش بالا دیپلم بود :-(
سلام گلم
خیلی خیلی ممنون عزیز دلم، هم بابت تبریک تولد و هم برای لینک
سلام عزیزم
قابلی نداشت
وظیفه بود
چه جالب!فکر کنم در اینده پزشک می شه!
خودش که می گه می خوام دکتر بشم و یه مغازه ماهی فروشی هم بزنم البته ماهی زنده
سلام این دفعه یه شعر برا سید کوچولوی خودمون آوردم .آنی خوبه که حفظش کنه
مادر من مادر من تو یاری و یاور من
مادر چه مهربونه درد منو میدونه
بی عذرو بیبهونه قصه برام میخونه
مادر من مادر من تو یاری و یاور من
مادر مهربونم قدر تو رو میدونم
تو با منی همیشه من برگم و تو ریشه
مادر من مادر من تو یاری و یاور من
خوب بید
یاد کلاس اول دبستانم افتادم با این شعر
سلام چه جالب ببوسیدش عماد خان رو . راستی بگم چرا اریا گفته اصفهانی هستید؟ از اون الفی که باخر دستاما گذاشتید اخه اصفهانی ها اخر خیلی کلمه ها الف اضافه می زارند
سلام
اتفاقا آقای همسر هم گفت از اون الف اضافه گفته
گفتم پس باید چی می نوشتم دستهایم ..خیلی ادبی می شد
سلام ممنون از اینکه بنده رو لینک کردید
در مورد قالب هم شما اگه قالب یه سایتی وبلاگی چیزی به نظرتون خوشکل اومد
کافیه آدرس بدید تا بصورت بلاگ اسکای براتون قالبش کنم
هر نوع دستکاری هم مجاز میباشد
ولی من مجانی قالب نمیسازم آآآ
به جاش باید یه گاز آبدار از لپهای عماد جون بگیری
یه گازی همچین با حرص و ولع که دادش در بیاد
سلام
خواهش می شود الوعده وفا
یه جای توپی می شناسم که قالباش خیلی قشنگه
به موقع بهت می گم
ما به جای حق الزحمه شما براتون هی کامنت میذاریم
من که اینکارو نمی کنم می خوای بچه را اینجوری گاز بگیرم که چی بشه
قالب نخواستیم
سلام
با اجازه لینکت کردم
سلام
اشکال نداره
اء حواسم نبود اینجوریه!
خوبه خوبه، ببینم تا 2-3 ماه دیگه که میام مث توپ شده یا نه!
اشکال نداره
مثل توپ که نه البته بستگی به توپش داره
سلام علیکم
من قبلا دستم با خواهر زادم اندازه گرفتم.الان دیگه کم کم داره میشه اندازه دست من ماشالله.اما اصفهانی نیستما.(چه ربطی داشت؟فقط به خاطر کامنت اول که برام جالب بود)
بچه ها همیشه خوششون میاد دستمون رو براشون ببریم جلو و اونا هم محکم بزنن روش.منم مخلص اینم که تا اونا خواستن بزنن دستام بکشم عقب.به قول داداشم که همیشه بهم میگه : تو هنوز همون مرجان کوچولو هستی و از نظر من بزرگ نمیشی
دور از جون خودم یاد "مامارین" افتادم!
سلام گل خواهر
حالا شمال و اصفهان نداره
خوب کار درست را می کنی چه دلیلی بزنن رو دستمون ..
همه ما یه کودک درون داریم که هیچوقت دلش نمی خواد بزرگ بشه
منم گاهی دلم می خواد بچه بشم اما ...
سلام
دنیای بچه ها چقدر جالب و شیرینه
سلام گلم
جالب و شیرین...همینطوره
:-)
لینکتون کردم بعد نوشتم
ممنون
پسر من هم گاهگداری از این کارها می کنه بعضی موقع ها میگه چرا من رو از برادرم زودتر به دنیا نیاوردی تا اون به من احترام بذاره؟
خوب زودتر به دنیا میوردیش :)
سلام آنی جونم!
نمی دونم گاهی می شه یه کمی دیر ، اومدن بهار و تبریک گفت و آرزوی سالی خوش کرد یا نه...؟
خبر داغی دارم...
سلام
کمی دیر اشکال نداره
اما اینکه دیگه نیای اشکال داره
وای چی؟؟؟؟؟؟؟؟
باید می گفتید دستامو . ببخشید از کلمه ی باید استفاده کردما اخه خودتون خواستید که به جاش چی باید می نوشتید
شاید ..اما خوب که فکر می کنم می بینم من همیشه میگم دستاما
باشه از این به بعد
کو کو بفرستم خدمتتون؟
ما میرسیم خدمت کوکو
:-))