در مسیر زندگی
فرق نمی کنه که گودال آب کوچکی باشی یا دریا٫ زلال که باشی آسمان در تو پیداست.در مسیر زندگی
فرق نمی کنه که گودال آب کوچکی باشی یا دریا٫ زلال که باشی آسمان در تو پیداست.درباره من
پیوندها
- مریم
- ایرمان
- لژیونلا
- بیوطن
- سوری
- شکلک
- دکتر ف
- من و تو
- امادیوف
- باغ ستاره
- دکترنفیس
- دکتر دلژین
- یاقوت کبود
- حس هفتم
- دکتر بارانی
- دوران خوش
- دکتر پرتقالی
- دخمه تنهایی
- مدیریت زمان
- پزشک طرحی
- فروزمامان دیانا
- میوه عشقمون
- فردامال ماست
- یکی مثل خودم
- پرسیسکی وراچ
- من ودندانپزشکی
- روزهـای پـیـلـِگـی
- خانه تنهایی من!!!
- اینجا مدرسه نیست
- دانشگاه با طعم باران
- آزادی ارمغان انسانیت
- روده درازیهـــای ×بــانــو
- جوراب پاره و انگشت آزاد
- روزنگار یک مهندس کشاورزی
- من....باران...مامایی.....زندگی
- سلامی چو بوی خوش آشنایی
- گم شده در خیابان های کالیفرنیا
- سبز پوشان اتاق عمل +دندانپزشکی
- یادداشت های یک دانشجوی پزشکی
دستهها
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- مرداد 1399 1
- شهریور 1396 3
- دی 1394 1
- مهر 1394 1
- مرداد 1394 1
- تیر 1394 1
- خرداد 1394 1
- اردیبهشت 1394 1
- آبان 1393 1
- مرداد 1393 1
- خرداد 1393 1
- اردیبهشت 1393 2
- اسفند 1392 2
- آبان 1392 2
- مهر 1392 1
- شهریور 1392 2
- مرداد 1392 3
- تیر 1392 2
- خرداد 1392 1
- اردیبهشت 1392 1
- فروردین 1392 1
- اسفند 1391 1
- بهمن 1391 1
- دی 1391 2
- آذر 1391 1
- آبان 1391 3
- مهر 1391 3
- شهریور 1391 2
- مرداد 1391 2
- تیر 1391 3
- خرداد 1391 3
- اردیبهشت 1391 2
- فروردین 1391 3
- اسفند 1390 2
- بهمن 1390 1
- دی 1390 2
- آذر 1390 1
- آبان 1390 2
- مهر 1390 4
- شهریور 1390 2
- مرداد 1390 2
- تیر 1390 2
- خرداد 1390 2
- اردیبهشت 1390 3
- فروردین 1390 3
- اسفند 1389 3
- بهمن 1389 3
- دی 1389 2
- آذر 1389 2
- آبان 1389 4
- مهر 1389 1
- شهریور 1389 5
- مرداد 1389 5
- تیر 1389 5
- خرداد 1389 4
- اردیبهشت 1389 4
- فروردین 1389 4
- اسفند 1388 6
- بهمن 1388 4
- دی 1388 3
- آذر 1388 6
- آبان 1388 7
- مهر 1388 7
- شهریور 1388 7
- مرداد 1388 3
- تیر 1388 3
- خرداد 1388 2
بابات چیکارست؟؟
کاش کسی یاد معلم‌ها می‌داد
اول مهری شغل پدرها را نپرسند؛
وقتی هنوز احترام به همه‌ی شغل‌ها را
و افتخار به همه‌ی پدرها را یاد دانش آموزانشان نداده‌اند!
حالا قصه‌ی چشمان یتیمی که نم می‌خورد، بماند...
***
از عماد پرسیدن شغل بابات چیه؟
عماد هم گفته :دکتر.
باز پرسیدن دکتر چی؟
گفته دکتر که مریض می بینه؟
گفتن میدونیم٬ دکتر چی؟؟
عماد:خوب دکتر دیگه
عماد امده خانه میگه مامان بابا دکتر چیه؟
من :عمومی
عمومی یعنی چی؟
من:یعنی می تونه همه جور مریضی را معاینه کنه و بعد اگه لازم باشه بفرسته پیش متخصص
مامان دیگه چه دکترایی داریم؟
من:پوست.قلب.داخلی.اعصاب و...
عماد:دکتر پوست چیکار میکنه ؟؟
عماد:دکتر قلب چیکار میکنه ؟؟
عماد:دکتر داخلی چیکار میکنه؟؟؟
......................................................................................
*******
متاسفانه امروز همسر مدیر مدرسه عماد تصادف کرده و ظاهرا درجا فوت کرده
وقتی رفتم توی مدرسه دیدم اوضاع بهم ریخته است.
ظهر که عماد را میارم خانه می پرسه مامان چی شده بود؟
میگم زن آقای ... تصادف کرده و مرده .
عماد:حالا از کجا براش یک زن پیدا کنیم؟؟
سلاااااااااااااااام
خب راست گفته دیگه. حالا نمیدونم اینا که فهمیدن بابای عماد دکتره ، چرا دیگه به بقیه اش گیر میدن؟ حالا به اینا مربوطه که ایشون دکتر چی هستن؟!!! والا!
خدا بیامرزدشون
سلاممممممممم
نمیدونم والا
...
خدا رحمتشون کنه
از دست این عماد
خدا رفتگان همه را بیامرزه
بهش بگو که اوه ! تازه فوق تخصص هم داریم ! و می تونی براش توضیح بدی که هر کدوم چیکار می کنه !!!
بیچاره همسر مدیر
بیچاره مدیر که عماد راه افتاده واسش زن پیدا کنه !
می شه این کارو شما انجام بدین من دیگه اینقدر اطلاعات ندارم
اونم با سوالهای بی پایان عماد
بیچاره مدیر با سه تا بچه کوچیک
سلام وبلاگ قشنگی داری..
ممنون
سلام آنی جونم.سفر خوش گذشت؟
گلایه از آقای دکتر کردم که چرا به ما سر نزدین؟تو چی؟ چرا نگفتی که اینجا هم میاین؟ خوب یه شب قدم رو چشم ما میزاشتین.ا!!ازتون ناراحتم
سلام عزیزم
والا من از برنامه ریزی دکتر زیاد خبر نداشتم
برای سفر ایشون برنامه ریزی کردن
آخیه اصلا حواسم نبود
حالا شما تشریف بیارین تا بعد ما باز بیایم
خیلی اونطرف ها دیدنی و سر سبز بود
دلمون میخواد بازم بیایم
سلام آنی خانومم !
چه دردناک ...
دقیقن ! چه کاریه اینطوری پرسیدن .. اگه واقعا براشون مهمه از طریق دفتر و موقع ثبت نام پیگیری کنن و شغل و اینا رو در بیارن بدن معلمه ... دیگه اینطوری اعلام عمومی کردنشون چیه خب ؟!
برای همسر مدیر مدرسه عماد جان هم
سلام عزیزم
چی بگم...صد دفعه پرسیدن
صد تا پرسشنامه پر کردیم
بله خیلی سخته
درود
خوبید؟خوش می گذره؟دنیا به کام هست؟
وافعا نمی دونم چرا معلما همچنان این سوال احمقانه رو می پرسن و اصلا جوابش به چه کاری میاد!!
عماد نوشتتون مثل همیشه عالیه
سلام
ممنون مسافرت بودیم بد نبود
حتما به یه کاری میاد
ممنون
بواقع یک موضاعات انشایی به بچه ها میدن که ادم کفرش در میاد!!!والا!!!
بعدشم میگردیم دنبال یک مدرسه دیگر
منم چند شب پیش داشتم با مادرم راجب این موضاعات مسخره بحث میکردم...ما اگرم به بچه بگویندشغل پدرتان چیست میگویم بنویس به تو چه فضولی جانم؟؟؟
راست گفته حالا از کجا واسش میخواین زن بیابید!!!؟؟؟
ممنون از حسن دقت شما و مادر گرامیتان
اگه بخواد بره مدرسه دیگه با ۲۰ درصد خسارت بدیم
نمیدونم حالا یه فکر میکنم
الهی فدای معصومیتش بشم
درود
چقدر این عماد خان بامزه ست
آنی جون چند خط اول رو خودت نوشتی؟ خیلی زیبا بود.. خیلی. نظر میثم هم همینه.
درود
ممنون
نه شرمنده باید منبع را ذکر میکردم از گوگل کپی کردم
به آقا میثم هم سلام برسونید
سلام خوبی؟ وحشتناکه..
اره والا کاش شغل پدرها رو نمیپرسیدن حالا دختر عموم میگفت تو مدرسه بهمگفتن شما که باباهاتون کارمندن ..یه تومن اضافه باید بدین..
سلام
مرسی
چه چیزا!!
معلوم نیست کی یاد می گیرند که این سوال را نپرسند.بعضی ها البته بعضی ها می خواهند پارتی چیزی در اداره ها ، مطب ،خیاط یا هرجایی که پدر شاگردشان کار می کند پیدا کنند .
عماد جان صبر کن چهل روز بگذرد خودش پیدا می کند.
چی بگم
دقیقا همینطوره
یعنی چهل روز صبر میکنه؟!!!
الهی . آنی جون این عماد جون شیرین رو از طرف ما یه ماچ آبدار کن.
بعدشم خانمی تو سفرنامه همسرتون خوندم که اومده بودنین همدان. کاش یه خبری میدادی به من. میومدی پیش من. اخه من همدانی‌ام. خوشحال میشدم. بهتون خوش گذشت؟ اگه این بار خواستین بیان حتما به من بگو دوست دارم ببینمت عزیزم. مخصوصا عماد شیطونو.
حتما عزیزم
کاشکی کلی اذیت شدیم تا توی همدان هتل پیدا کردیم
دیگه میخواستیم تو ماشین بخوابیم
مرسی عزیزم
سلام آنی. خوبی؟
باید مثل پسر من میگفت دکتر همه چی!
از دختر من که موقع تست برای ثبت نام شغل ما رو پرسیده بودن.
سلام عزیزم
مرسی
حتما برای تست لازم بوده دیگه
کجا سرسبز بود آنی؟
مگه اومده بودین رشت؟؟؟
آره دیگه
پ نه پ رشت آمد پیش ما
ردتو زدم آنی ...عماد می ره زبانسرای امید؟
از کجا ردمو زدی؟؟
اعتراف کن
خدا رحمتشون کنه
چن وقت پیشم که یکی از دبیراشون رحمت خدا رفت آقای آقاابراهیمی بودن...
یادش بخیر زمون ما نمیپرسیدن این چیزا رو حرمت داشت به خدا ....
شما هم آقای ابراهیمی را میشناختین؟!!
واقعا حیف بودن آقای ابراهیمی..خدا رحمتشون کن
از ما هم می پرسیدن شما دقیقا ما چه قرنی هستین؟؟
تقریبا دورادور ...
نیایم زیان سرای امید با عماد هم لول بشیم آبرومون بره
مال عهد دقیانوسیم آنی
پس زیر خاکی هستین
به خدا ما هم با این کار مخالفیم حالا اونی که نداره که خد رحمت کنه ولی اونی که شغل جالبی نداره بیچاره بچه خجالت می کشه هنوز متوجه نمی شند بچه ها که هر شغلی به جای خودش ارزشمنده هر کی سر جاش نباشه بی نظمی میاره ولی به اون معلم هایی که می پرسند می گیم چرا می پرسید می گن باید سطح کلاس و سطح خانواده ها رو بدونیم بالاخره هر کی یه روشی داره دیگه نمی شه بهشون گیر داد . به عماد خان بگید بابا چر اینقدر عجله تا چهلمش صبر کن
خوب اول در مورد شغل ها توضیح بدن بعد بپرسن یا موقع ثبت نام بپرسن
چی بگم
داشتم وبتو تو خونه می خوندم برادرم گفت که آقایی که همسرش چند روز پیش تصادف کرده رو می شناسه...راستی عماد تو خونه ما طرفدار زیاد داره
طرفدار همگی سوت و هورا و جیغ
سلام آنی
خوبی ؟
خدا رحمتش کنه .
عماد جانب مثبت قضیه رو می بینه همون نیه پر لیوان ما جانب منفی قضیه همون فوت خانم رو
.
اینم شعر جدیدجدید من تازه است داغ تنوری
آغوشت را که وا می کنی
زمستان می لرزد از دستهای توو
هیزم هانقش زمین می شوند.
*
آغوشت را کنار بخاری بگذار
دلم قرص باشد
سلام
ممنون
دقیقا مثبت نگری است و درک واقعیت به معنای واقعی ان
چقدر زیباست
خیلی عالی
من واقعا به همیچین شعری احتیاج داشتم
سلام
خدا رحمتشون کنه
عماد چه به فکر تنهائی مدیرشونه
سلام عزیزم
آره دیگه..
سلام .
وب خیلی قشنگی داری.
خوشحال میشم به وب منم سر بزنی.
بایییییییی
سلام حتما
سلام
این پستتون منو یاد اولین روز مدرسه ام انداخت!!!
وقتی معلم ازم پرسید پدرت چکاره است نمیدونستم چی بگم؟ باید به پزشک بودن پدرم افتخار میکردم یا به خاطر نبودش بغض میکردم؟ دوست نداشتم کسی بفهمه من یتیمم!!! برای همین با بغض گفتم: پزشک!!!!
سلام
چقدر سخته درک می کنم
اما همیشه باید به پدرتون افتخار کنید